تهران امروز نوشت:
اثبات تقلب در آزمون دستياري تخصصي پزشكي امسال نشان از آن دارد كه پزشكي ما هم به ساير چيزهايمان ميآيد. خوشبختانه بر خلاف آن بعضيهاي قبلي، خيلي سريع دولت و وزارت بهداشت بروز تقلب در اين آزمون را تاييد كردند و آزمون دستياري تخصصي پزشكي امسال را باطل اعلام كردند.
با اينحال از آنجايي كه فروش سوالات وتقلبي در اين حد وسيع طبعا نشان از علاقه زايدالوصف برخي از پزشكان عزيز براي تخصص گرفتن – به هر قيمتي- دارد و اين شعله سوزان عشق بعيد است با اين قبيل ابطالها زايل شود؛ به نظر ميرسد ديدن صحنههايي از اين دست در آيندهاي نه چندان دور نبايد چندان دور از انتظار باشد:
بيمار: سلام آقاي دكتر.
دكتر: بيشين ببينم. چت شده.
بيمار: چشم. عارضم به حضور شما كه مدتييه دچار سردردهاي شديد ميشم. بعضي دوستان معتقدند كه ممكنه ميگرن باشه و به همين خاطر توصيه كردند كه به يك متخصص مغز و اعصاب...
دكتر: دهنتو وا كن.
بيمار: دهنمو؟
دكتر: آره... هاه كن بتونم گلوتو ببينم.
(بيمار انجام ميدهد و دكتر با يك قاشق چايخوري گلوي او را معاينه ميكند)
دكتر: اوه اوه چقدر چركيه گلوت... بايد پنيسيلين تزريق كني.
بيمار: چقدر عجيب!... آخه من اصلا گلودرد نداشتم. به هر حال ممنون كه تشخيص دادين. اما اين سردردهاي من چند ماهه كه بروز ميكنن.
دكتر: زانوت رو بگير بالا تا من با چكش بزنم روش.
(بيمار زانويش را ميگيرد بالا. دكتر چند بار با چكش روي آن ميزند و عكس العمل خاصي نميبينيد. در نهايت با تمام قوا چكش را به زانوي بيمار ميكوبد كه بر اثر آن تمام بدن بيمار به هوا ميپرد)
بيمار: آخ... زانوم داغون شد آقاي دكتر.
دكتر: وضعيت زانوت هم خيلي خرابه. برات يه آلومينيوم امجي مينويسم.
بيمار: آلومنيوم امجي؟! جسارته مگه اين واسه معده نيست.
دكتر: شما توي كار دكتر دخالت نكنين... اگه شما بهتر از من تشخيص ميديد بفرماييد بيرون بريد مطب خودتون.
بيمار: ببخشيد قصد جسارت نداشتم. حق با شماست.
دكتر: يه آنتي هموروئيد هم برات نوشتم كه روزي 5 بار استفاده ميكني قطعا گلوت خوب ميشه. اگه نشد دوباره بيا ويزيتت كنم.
بيمار: جسارت نباشه آقاي دكتر. ولي آخه آنتي هموروئيد چه ربطي به گلو داره؟ تازه من كه گلوم درد نميكنه الان زانوم درد ميكنه. تازه واسه اين نيومدم خدمت شما، براي ميگرن اومدم.
دكتر: (با فرياد) عجب حكايتيهها... برو اينهمه درس بخون پول خرج كن دكتر شو متخصص شو آخرش هم بيمار برات تعيين تكليف كنه... حيف من و امثال من كه با اينهمه تحصيلات اينجا مونديم... (در ادامه آقاي دكتر به روال ساير آقايان و خانمهاي دكتر شرح مبسوطي در مورد وضعيت رويايي پزشكان اروپايي و آمريكايي و وضع مشقتبار پزشكان ايراني و كم توجهي به سواد و معلومات و «دود چراغ» در ايران بيان ميدارد كه به علت ضيق ستون و همينطور تكراري بودن آن براي تمام خوانندگان از آنها صرفنظر ميكنيم)... خلايق هر چه لايق... واقعا كه... بفرماييد آقا... اين نسخهتان... نفر بعدي.
بيمار: خيلي شرمندهام... حق با شماست... فقط جسارتا به عنوان آخرين سوال ميخواستم بپرسم اينكه نسخه رو به فارسي نوشتين داروخانه قبول ميكنه؟
دكتر: از مطب من بروووو بيرونننن!